وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

ثبت خاطرات با دایی جون

آتلیه من هردوشو دوست دارم زمینه گوشیم اینو گذاشتم بقیه عکسات هنوز حاضر نشده ولی تو آتلیه حس عکاسیم گل کرده بود با گوشی خودمم چند تا عکس ازت گرفتم دایی جون خیلی ممنون زحمت کشیدی خیلی دوستت داریم. ...
11 آذر 1394

واکسن شش ماهگی

واسه واکسن شش ماهگیت با بابا سعید و مامان و دایی جون رفتیم ی ماشین رفته بودیم واسه آقا واکسن بزنیم بازم مثل ی مرد اصلا گریه نکردی و نترسیدی، خیلی خوشحال شده بودم. ولی تب داشتی و شب بیقراری کردی و تا صبح نخوابیدی مامان و دایی هم نخوابیدن واقعا هلاک شده بودن یکسر تو بغل بودی روز دوم بهتر بودی ولی بیحال بودی خدا رو شکر روز سوم کاملا خوب شدی دیگه راحت شدی تا واکسن یکسالگی ...
7 آذر 1394

عکس ها تا شش ماهگی

تا شش ماهگی اینم کیک تولد من. بابا سعید ممنون زحمت کشیدی. دایی جون میخواست کمک کنه تا پسرم رو بخوابونه بالاخره رضایت دادی و ساعت 2 شب خوابیدی داداشم هلاک شد تا پسری خوابید عمو میخواست بره مسافرت، دوست داشت قبل از رفتن شما رو ببینه اومد پیشمون بعد رفت. داری کمک مامان میکنی لوبیا واسم پاک میکنی البته دور میندازی وقتی میخوایم بوست کنیم لباتو میدی داخل، نمیخوای بوس بدی ...
5 آذر 1394

هدیه ها

امیرعلی و هدیه های جدید هدیه های مامان هدیه های دایی سهیل دایی جون واست گربه سخن گو خریده خیلی دوستش داری و واسش ذوق میکنی هدیه دایی حسین هدیه خاله شهلا هدیه های شادی جون هدیه عمو میثم تو  سفر مشهدخاله ها فقط خاله مهری همسفرمون نبود جای خاله خیلی خالی بود خاله مهری و عمه ها و عمو زحمت کشیدن و اومدن دیدن مشهد پسرم، خیلی زحمت افتادن و واست هدیه آوردن. هدیه خاله مهری هدیه عمه شهلا هدیه عمه لیلا هدیه عمو میثم هدیه های الناز جون هدیه سارا جون هدیه فاطی جون هدیه های ...
4 آذر 1394
1